معنای واژه چالش

.

واژه Challenge در زبان انگلیسی چهار معنا دارد؛ ولی در زبان فارسی غالباً برای چهار معنا، به خطا، یک معادل به کار برده می‌شود. این چهار معنا به شرح ذیل است:
۱٫ تحدی یا مبارزه‌طلبی؛
۲٫ مسئله یا مشکل (عینی یا نظری)؛
۳٫ مقابله و معاوضه: نوعی جنگ‌وگریز بی‌سروصدا و اعلام‌نشده و فرسایشی (تقریباً معادل واژه تنش)؛
۴٫ موارد نقض یک ادعا که می‌توان معادل فارسی «مورد مشکل‌آفرین» را برای آن قرار داد. [۱]

 در فارسی چالش رفتاری از روی عجب و تکبر است و از چَل (به معنای رفتار) گرفته شده [۲]. این واژه در اصطلاح مفهومی است که ناظر به تأثیر عوامل، مؤلفه‌ها و متغیرهای بیرونی سیستم و نقش آنها در رسیدن به وضع مطلوب و اهداف سیستم است. چالش‌ها به دلیل بیرونی بودن تا حد زیادی قابل پیشگیری یا مدیریت نیستند و از این رو می‌توانند تعادل سیستم را تحت تأثیر قرار دهند و حرکت آن را کُند یا متوقف کنند، به طوری که مستلزم تلاش و تدبیر برای چاره‌اندیشی باشد.

البته می‌توان فرض دیگری را نیز متصور شد و آن اینکه چالش ریشه آذری داشته باشد در زبان آذری «چالش» یا «چاشماق» به تلالش قابل توجه برا ی انجام امری یا حل مسئله‌ای گفته می‌شود.

در مجموع، چالش رفتاری است برای حل مسئله و تلاش و کوششی برای مدیریت مسئله است که به تدریج و به غلط به جای خود مسئله یا مشابه آن مطرح شده است. [۳]

.

پی‌نویس:
۱٫ مبانی تئوریک برنامه‌ریزی مسئله‌محور در نظارت و بازرسی مرکز توسعه دانش و پژوهش‌های سلامت اداری و مبارزه با فساد، ص۵۶٫
۲٫ دهخدا، ذیل واژه چالش.
۳٫ روش تحقیق مسئله محور راهبردگرا، ص۵۲٫


3.5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
()
x